www.iiiWe.com » میدان فردوسی در ایتالیا

 صفحه شخصی مهدی قنواتیان   
 
نام و نام خانوادگی: مهدی قنواتیان
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: سه
شغل:  طراحی و نظارت سازه
شماره نظام مهندسی:  16-300-03166
تاریخ عضویت:  1389/05/20
 روزنوشت ها    
 

 میدان فردوسی در ایتالیا بخش شهرسازی

26

میدان فردوسی در ایتالیا
آیا میدانستید که غیر از تهران در شهر رم پایتخت ایتالیا میدانی به نام میدان فردوسی وجود دارد که در آن مجسمه ای نیز از فردوسی شاعر حماسه سرای ایرانی نصب گردیده؟

سالها پیش در شهر رم پایتخت ایتالیا، میدانی به نام شاعر پرآوازه ایران حکیم ابوالقاسم فردوسی نام گذاری شده است.

میدان فردوسی در یکی از مناطق سرسبز شهر رم واقع شده است که هم گردشگاه اهالی این شهر و هم محل تردد گردشگران خارجی است.

در این میدان مانند میدان فردوسی ایران تندیسی از ابوالقاسم فردوسی نصب شده است که قدمتی بیش از 50 سال دارد.

این مجسمه که 185 سانتیمتر ارتفاع دارد و از مرمر سفید ساخته شده است، کار استاد صدیقی است که در20 ماه مه 1958 به رم برده شد و طی مراسمی در یکی از میدانهای رم نصب شد.


علی اصغر حکمت شیرازی، ادیب و مترجم، در خاطرات اوایل دهه 30 خود که در رم به تحریر درآورده است، می نویسد:

«بعد از ساعتی به منزل مراجعت کردیم. در سر راه در یکی از میدانهای کوچک ویلابورگز، محلّ زیبایی که به نام "فردوسی" موسوم است به "پیاتزا فردوسی".

این مجسمه در پارک ویلا بورگزه (Villa borghese) پارک طبیعی بزرگی در شهر رم است که شامل ساختمانها، موزه ها و از جمله موزه گالریا بورگزه - galleria borghese می باشد. این پارک با مساحتی حدود 80 هکتار، بعد از پارک ویلا دوریا پامفیلی (Villa doria pamphili) بزرگترین پارک شهر رم است. در اوایل قرن نوزدهم این پارک بازسازی شد و سال 1903 هم به پارک عمومی تبدیل شد.

چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 08:07  
 نظرات    
 
م افتخاری 13:01 چهارشنبه 16 فروردین 1391
1
 م افتخاری
سپاس
عادل گودرزی 20:12 چهارشنبه 16 فروردین 1391
0
 عادل گودرزی
ممنون.
ولی میدونستم!
مائده علیشاهی 20:19 چهارشنبه 16 فروردین 1391
1
 مائده علیشاهی
ممنون
مجید صابر 21:11 چهارشنبه 16 فروردین 1391
3
 مجید صابر
ممنون جالب بود
مهدی حمزه زاده آذر 23:46 چهارشنبه 16 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
با تمام احترامی که به شما قاعلم ولی لایک نمی کنم چون با فردوسی مخالفم
سجاد سلگی 05:44 آدینه 18 فروردین 1391
0
 سجاد سلگی
سلام خیلی حال کردم و از چنین چیزی خبر نداشتم.
سجاد سلگی 05:50 آدینه 18 فروردین 1391
0
 سجاد سلگی
با درود دوباره
منم با تمام احترامی که برای آقای مهدی حمزه زاده آذر قاعلم باید بگم که فردوسی پاک زاد خیلی بزرگتر از این حرفاست که امثال من و شما در موردش حرف بزنیم.کسی که کتابش به تمام زبان های زنده دنیا ترجمه شده و دنیا قبولش داره من و شما چه کاره ایم
حمیدرضا کاظمی 10:56 آدینه 18 فروردین 1391
0
 حمیدرضا کاظمی

هر آنکس که دارد هش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین
(فردوسی)
جلال بهرامی 11:48 آدینه 18 فروردین 1391
0
 جلال بهرامی
سلام ممنون
چرا داداش مهدی؟
ریحانه سادات حسینی 12:04 آدینه 18 فروردین 1391
0
 ریحانه سادات حسینی
چه جالب
مهدی حمزه زاده آذر 13:36 آدینه 18 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
خوب البته این نظر شماست آقا سجاد. من در حدی که بتونم نظر بدم هستم و حداقل نظر خودم رو. شایسته است همه دوستان نظراتشون رو از قبال خودشون بگند. اگه شما نمی تونید در موردش حرف بزنید دلیل بر این نیست که من یا دیگر دوستان هم نتونیم...!
اینکه مخالفم بر می گرده به یک سری مسائل تاریخی.
اگر نظرم فیلتر نشه و بخوام واضح تر بگم ایشون مشکلات زیادی با توران زمین (منطقه تورک نشین فعلی) داشته اند لذا بنده هم بنا به دلایلی با ایشون مشکل دارم.
جسارتا بنده با شعر و ادب ایشون کاری ندارم با ادبیاتشون مشکل دارم. همین
می تونید به شعراشون رجوع بفرمایید تا بر این مسئله واقف گردید.
مخلصم داش امیر رضا
حامد حقی 17:32 آدینه 18 فروردین 1391
2
 حامد حقی
مهدی جان بابا چرا آخه؟؟؟؟
ما هرچی داریم از فردوسی داریم.یک کلام و ختم کلام.

البته باید گفت که به فرهنگ و تمدن همه ی دنیا احترام می گذارند و خوبی همه جا قابل ستایش است.
سپاسگزارم مهندس قنواتیان که فهمیدیم ایتالیایی ها هم فرهنگ ما را شاید خوب می شناسند.یاحق
مهدی حمزه زاده آذر 22:07 آدینه 18 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
والا حامد جان اگه راستش رو بخوای من با شاعر خودمون هم شهریار هم مشکل دارم البته یه سری دلایل خاص داره که معذورم از گفتنشون.
یک بار دیگه جهت اطلاع حضار عرض می کنم این نظر شخص بنده هست و بس...!
حامد حقی 18:47 شنبه 19 فروردین 1391
5
 حامد حقی
مهدی عزیز منطقه ی توران قدیم منطقه ی آذربایجان فعلی ما نیست و این اشتباه است که فردوسی که زادگاه زرتشت را آذربایجان می داند بیاید توران را با آذربایجان یکی کند و این مساله خطایی است که شاید من و شما برداشت کرده ایم. شاید هم تلاش سیاسی پانترکیست ها باشد که می خواهند آذربایجان را از ایران جدا کنند و در واقع ما نباید فرهنگمان را تقسیم کنیم و باید بدانیم که شما ترک نیستید و آذری هستید. ترکان عثمانی و غزنوی و سلجوقی و... به مردم ما خیانت کردند و متاسفانه پان ترک ها هم همان اندیشه ها را دارند. شما می دانید من نیز اصالت مراغه ای دارم اما خود را ترک نمی دانم و افتخارم این است که آذری هستم و فرهنگ و تمدنم بسیار بیشتر از ترکان عثمانی است. لطفا شاهنامه را کامل بخوانید... یاحق
حامد حقی 18:59 شنبه 19 فروردین 1391
5
 حامد حقی
مهدی جان برای اطلاعات بیشتر این مطلب را می گذارم و واقعن متعجبم که چگونه شما توران را با آذربایجان یکی دانستی!!!!!!!!! این مطلب به نقل از لغتنامه دهخدا است و فکر نمی کنم در اعتبار آن شکی وجود داشته باشد. بنده نیز بدون تصرف به متن آن را نقل می کنم. ایرانیان با تورانیان جنگ های بسیاری داشته اند . مجدد تاکید می کنم طبق خیلی از منابع معتبر آذربایجان سرزمین زادگاه حضرت زرتشت است.یاحق



سرزمین توران : نام ترکستان است و بعضی از خراسان و آن از مشرق است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 367).ولایت ماوراءالنهر است . (فرهنگ جهانگیری ). ملک ماوراالنهر، منسوب به تور. (فرهنگ رشیدی ). نام ولایتی است بر آن طرف آب آموی ; یعنی ماوراءالنهر. (برهان ). چون این ملک را فریدون به تور، پسر بزرگ خود داده بود به توران موسوم شد. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). ملکی است معروف ، منسوب به تور که پسر فریدون بود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جمیع بلاد ماوراءالنهر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کلمه توران ، نام سرزمین تورانیان است ، در پهلوی توران مرکب از «تور» + «آن » (پسوند نسبت و مکان ). سرزمین توران به ایران ویج یا مملکت خوارزم متصل بوده ، از طرف مشرق تا دریاچه آرال - که جغرافی نویسان قرون وسطی آن را دریاچه خوارزم نیز نامیده اند - امتداد داشته است . جنگهای ایرانیان و تورانیان بخش مهم داستانهای ملی ما را تشکیل میدهد. پادشاه توران ، افراسیاب (در اوستا فرنره سینه )، با پادشاهان پیشدادی و پس از آن با پادشاهان کیانی در زد وخورد بوده است . در اوستا از این جنگ یاد شده و غیرمستقیم حدود خاک توران تعیین شده است . بطلمیوس جغرافیانویس یونانی قرن دوم میلادی تور را ناحیه خوارزم دانسته . خوارزمی (نیمه دوم قرن چهارم هجری ) در مفاتیح العلوم ص 114 می نویسد: مرز توران معمولاً نزد ایرانیان ممالک مجاور جیحون است . در شاهنامه توران مملکت ترکان و چینیان است که بواسطه جیحون از ایران جدا می شود. در کتب ایرانی و عرب قرون وسطی تمایل مخصوص به اطلاق توران به سرزمین ماوراءالنهر مشاهده می شود. نزد خاورشناسان ، تورانیان طوایفی بودند در دشتهای روسیه و مستملکات آسیایی روس حالیه ، یا طوایف چادرنشینی که از دریای قفقاز تا رود سیحون (سیردریا) پراکنده بودند. از اوستا و کتب دینی پهلوی و داستانهای ملی و اقوال مورخان قدیم برمی آیدکه ایرانیان و تورانیان از یک نژاد بوده اند منتهی ایرانیان زودتر شهرنشین و متمدن شدند و تورانیان به همان وضع بیابان نوردی و چادرنشینی باقی ماندند. در کتب متاخر ناحیت ترک و خزر و چین و ماچین و تبت و شرقرا به تفاوت خاک تور و ممالک روم و روس و آلان و مغرب را خاک سرم (سلم ) دانسته اند.
مهدی قنواتیان 20:08 شنبه 19 فروردین 1391
5
 مهدی قنواتیان
نباشد همی نیک و بد پایدار همان به که نیکی بود یادگار
دراز است دست فلک بر بدی همه نیکویی کن اگر بخردی
چو نیکی کنی، نیکی آید برت بدی را بدی باشد اندرخورت
چو نیکی نمایدت کیهان‌خدای تو با هر کسی نیز، نیکی نمای
مکن بد، که بینی به فرجام بد ز بد گردد اندر جهان، نام بد
به نیکی بباید تن آراستن که نیکی نشاید ز کس خواستن
وگر بد کنی، جز بدی ندروی شبی در جهان شادمان نغنوی
نمانیم کین بوم ویران کنند همی غارت از شهر ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین چو ویران بود بوم ایران زمین
دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود
داود محمودزاده 20:40 شنبه 19 فروردین 1391
0
 داود محمودزاده
ممنون
خیلی جالبه!!!!
سجاد سلگی 21:01 شنبه 19 فروردین 1391
5
 سجاد سلگی
با درود دوباره
با تشکر از همه و مخصوصا حامد جان عزیز
باید به مهدی عزیزم بگم که قصد جسارت نداشتم و ندارم و اینم بدونین که آذرآبادگان( به جای لغت ترکی آذربایجان) جان جانان من است و باید بگم که توران جدای از ایران نبوده و در قدیم ایران به صورت یک کشور ایالتی بوده که یک حکومت مرکزی داشته که هر ایالتی هم به صورت جدا استقلال داشته و در رقابت با یکدیگر و حتی شاهنامه به نظر من چهره ی بدی از افراسیاب که نماد توران بود به خواننده خاص خودش نداده چون اون رو کمربسته ی زرتشت مینامه ولی بر این موضوع هم اشاره میکنه که افراسیاب رو غرور میگیره که این رو در مورد یکی از بزرگترین پادشاهان ایران جمشید هم گفته که از صداقت فردوسی ناشی شده و ما باید بپذیریم که به قول دوست عزیز نادیده ام حامد جان حقی که ترک خواندن مردم آذرآبادگان و نامیدن این منطقه به نام آذربایجان و به وجود آمدن دولتی به همین نام در شمال کشور از سوی بیگانگان بی دلیل نیست و حالا من میخام که از بقیه یه سوال بپرسم که آیا حالا درسته که منم بگم به خاطر اینکه یکسری آدم ملعون دارن با یکسری جوک های رکیک بین مردم من (قوم لر) و سایر هموطنان عزیزم تفرقه میندازن بگم که من از همه ی مردم ایران بیزارم و دست فرنگی ها رو نادیده بگیرم؟
به همه ی ایرانیانی که به این مطلب دسترسی دارن میگم که هر مردمی که اسطوره های خودش رو فراموش کنه به اجبار باید به اسطوره های دیگران دل ببنده و اون زمان که دیگه نه رستمی و نه سردار خان و باقر خانی وجود داره که جولوی بیگانه بایسته...........
و برای اینکه این چنین زمانی به وجود نیاد من به همه برادرانه و عاجزانه به خاطر آینده ی کشورم توصیه میکنم که شاهنامه رو بخونن، همه ی مردم ایران رو دوست دارم و امیدوارم که همه شاد و پیروز باشن
مهدی حمزه زاده آذر 21:58 شنبه 19 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
مخلصم داش حامد. شاید و ممکنه که درستش اینه.
اما این رو بایستی عرض کنم نژاد تورک یکی هستش حامد جان.زبان واحد است و نژاد هم واحد
اصلا بحث پان و یا مسائل سیاسی نیست. در سالروز بزرگداشت جناب فردوسی بسیاری از زبان شناسان تورک زبان از شرکت در این مراسم خودداری می کنند.
به هر حال هرچه که هست این عقیده شخص بنده هست.
م افتخاری 08:57 یکشنبه 20 فروردین 1391
1
 م افتخاری
در تائید کامنتهای آقایان حقی و سلگی و قنواتیان
"جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند"
...
حامد حقی 10:05 یکشنبه 20 فروردین 1391
2
 حامد حقی
مهدی جان سلام. این موردی را که می فرمایید بنده اطلاعی ندارم اما یقینن شما از نژاد ترک نیستید زیرا من از نژاد ترک نیستم و طبق شناسنامه هامون من و شما اهل یک شهریم.
اگر کسی ادعای بزرگی دارد باید مطالعه کند و اگر بزرگ ترکی به دهخدا مراجعه نکرده پس بزرگ نیست. جناب سلگی درست میگن و ما ها همه بازیچه ی کسانی هستیم که می خواهند این گربه ی بزرگ را تیکه تیکه کنند و هرکدامش را جدا ببلعند. خوزستان را میگویند نژاد عرب و جنگ های قبیله ای راه می اندازند. کردستان را می خواهند از ایران جدا کنند و کردستان مستقل بسازند. آذری زبان های ما را ترک می دانند می خواهند جدا کنند. در سیستان و بلوچستان داستان های بسیاری ایجاد می کنند و در هر صورت می خواهند کشور را از این یک پارچگی در بیاورند.

بخدا اگر بزرگ ترکی شاهنامه را بخواند از این غفلت در می آید اگرچه من معتقدم که این فرد اصلن بزرگ نیست. پدر من یک ترک زبان مراغه ای استاد دانشگاه ادبیات فارسی هست و همیشه در این عرصه جلودار و حتا طبق اطلاعی که من دارم این مواردی که شما نوشته ای در پدرم وجود ندارد.

مهدی جان. من و شما و سجاد سلگی عزیز همه پارسی هستیم و این پارسی بودنمان است که به ما ارزش میدهد وگرنه هزاران کشور ریز و کوچک شوروی سابق وجود دارد که مستقل شده اند و هرکدامشان یک ساز می زنند و هیچ جا نیز شناخته شده نیستند. اتحاد اتحاد اتحاد چیزی است که ما باید به دنبال آن باشیم. فرهنگ ها یکی است و فقط رسوم و تشریفاتمان تفاوت هایی دارد. در لرستان و کرمانشاه و سیستان و مشهد و گیلان و تهران همه ی ما یک جور زندگی می کنیم ، یک جور نماز می خوانیم، یک جور ازدواج می کنیم ، یک جور جشن نوروز می گیریم و ... منتها شیرینی های مان فرق دارد. ساعت اذان شرعیمان کمی عقب و جلو دارد.جهیزیه دخترانمان و لباس محلیمان کمی متفاوت است.فقط همین. فقط تفاوت در تشریفات ظاهری.

بخدا همین آب و خاک است که می تواند من و شما را نجات دهد و اگر بخواهیم بگوییم ما جدای شما هستیم یعنی شیطان بزرگ امریکا و انگلیس و اسرائیل و عربستان و .... به خواست خودشان رسیده اند.در ضمن در خصوص تجزیه ی کشور اصلن عقیده ی شخصی وجود نداره و باید من و شما عقاید شخصی غلطمون را با بحث و گفتگو و مطالعه اصلاح کنیم وگرنه طبق خواست امریکا عمل کردیم.
حامد حقی 10:14 یکشنبه 20 فروردین 1391
2
 حامد حقی
سجاد عزیزم سلام.
واقعن از متنت لذت بردم و فهمیدم که خدارا شکر ما هنوز هم عقب نیستیم و کسانی هستند که بخواهند برای فرهنگشان بجنگند. در خصوص جوک های توهین آمیز دقیقن حق باشماست و این فرهنگ های حسود غربی که نمی توانند این کشور متمدن را ببینند این بلا را سرما آوردن.

یه نکته ی تاریخی بگم. ایران از ابتدا به عنوان شاهنشاهی محسوب می شد و با کشورهایی مثل چین و ژاپن که امپراطوری بودن فرق داشت. امپراتوری یعنی یک حکومت واحد که در اون همه به یک زبان حرف می زنند و یک دین واحد دارند و یک آداب و رسوم و لباس واحد و امپراتوران همه و همه دین و آئین خودشان را به مردم زور می کردند اما شاهنشاهی مجموعه ای از اقوام و قبایل مختلف با دین ها و زبان های مختلفند که با یک هدف واحد تحت لوای یک حکومت واحد زندگی می کنند و وجه تمایز فرهنگ ایرانی با فرهنگ مصر و چین و تمدن های کهن بابلی و ... همین بوده است که یک شاهنشاهی عظیم بوده که هیچ اجباری در زبان و آئین و لباس و دین نداشته است.

حالا بریم سراغ مبحث اصلی که شما فرمودی. دقیقن همین غربی ها می خواهند این امت واحد را تجزیه کنند.کاری که شاید موفق هم بوده اند و همین جوک و طنز هم برای جنگ انداختن بین تهرانی و ترک و رشتی و لر و کرد و اصفهانی و مشهدیه که متاسفانه ما هم داریم تو این بازی خودمون را نابود میکنیم. الان من می خواهم ازدواج کنم تا میگم طرفم ترکه میگن ....... تا میگم طرفم رشتیه میگن ..... . با اینکه تمامی شهرها بد و خوب دارد و هیچ چیز مطلق نیست. آره سجاد جان ما خودمون افتادیم به جون خودمون و کسی هم نمی خاد به دادمون برسه.کاش مراجع عظام حداقل کاری می کردن و فتوایی میدادن که این توهین های طنز امیز حرام میشد و حداقل مسلمان های معتقد اصلاح می شدند و ما بقی هم خودشون کم کم درست میشدن. قبل از انقلاب طرحی بود که مثلا ملانصرالدین و ... جایگزین این ها شود اما بعدن پیگیری نشد. یه مدت هم یه برره ایه با سریال خوب مهران مدیری اومد و زیاد دووم نیاورد.اما کاش میشد یه کاری کرد.من خودم این جوک ها را برای کسی نمی فرستم.
ببخشید تو این روزنوشت خیلی حرف زدم چون خیلی دردم اومد وقتی دیدم مهدی عزیز خودشو یک نژاد دیگر می داند. شرمنده طولانی حرف زدم.یاحق
مهدی حمزه زاده آذر 13:21 یکشنبه 20 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
سلام دوباره حضور سجاد جان و حامد گل
بنده عرض کردم و دوباره هم می گم که اصلا بحث جدایی طلبی و یا پان و این حرفها نیست فقط بایستی عرض کنم ملت تورک زبان و یا به قول شما آذری زبان هیچ فرقی با هم ندارند و همگی زمانی زیر یک پرچم واحد زندگی می کردند.
حامد جان من سر رشته ای از تاریخ ندارم چون که اگه راستش رو بخوای واقعا از تاریخ متنفرم.
این جمله سرمشق زندگی منه: " داشتم داشتم مهم نیست دارم دارم مهمه "
همین آذربایجانی که یه زمانی مال شوروی بود هم، مال ایران بود که بنا به دلایلی جدا شد.
من ایرانی بودنم رو انکار نمی کنم و بهش افتخار می کنم اما تورک بودنم را هم انکار نخواهم کرد و بهش می بالم.
مخلصم
حمیدرضا کاظمی 20:04 یکشنبه 20 فروردین 1391
1
 حمیدرضا کاظمی
شنیده اید که آخر شاهنامه خوش است و سرانجام ایران و توران در شعرهای زیر خلاصه شده که پیش بینی آخرین سردار ایرانی (و از موبدان بزرگ) از کاوش در افلاک است و خالی از لطف نیست که بدانیم که چه بر سر نژاد ها آمده! (البته در شاهنامه)

از ایران وز ترک وز تازیان
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخنها به کردار بازی بود
همه گنجها زیر دامن نهند
بمیرند و کوشش به دشمن دهند
بود دانشومند و زاهد به نام
بکوشد ازین تا که آید به کام
چنان فاش گردد غم و رنج و شور
که شادی به هنگام بهرام گور
نه جشن ونه رامش نه کوشش نه کام
همه چارهٔ ورزش و ساز دام
پدر با پسر کین سیم آورد
خورش کشک و پوشش گلیم آورد
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش
نباشد بهار و زمستان پدید
نیارند هنگام رامش نبید
چو بسیار ازین داستان بگذرد
کسی سوی آزادگی ننگرد
بریزند خون ازپی خواسته
شود روزگار مهان کاسته
دل من پر از خون شد و روی زرد
دهن خشک و لبها شده لاژورد
مرا کاشکی این خرد نیستی
گر اندیشه نیک و بد نیستی
ساسان رجایی 01:34 دوشنبه 21 فروردین 1391
0
 ساسان رجایی
به عنوان یک ایرانی شرمسارم چرا که یک بیگانه بیشتر از ایرانی (!!!؟؟) بزرگان ما را میستاییند:

"بزرگ‌ترین پادشاه بخش اسطوره‌ای شاهنامه کیست؟ کی‌خسرو و فقط یکی از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایش ایرانی است. حال چگونه می‌توانیم این منظومه‌ را "قوم‌گرایانه" بنامیم، در حالی که شخصیت‌هایش به طبقه نژادهایی این چنین درهم‌آمیخته تعلق دارند؛ شخصیت‌هایی که به وضوح، ستودنی آفریده شده‌اند"
(دیک دیویس مترجم شاهنامه به انگلیسی)

"خیلی چیزها مرا جذب فردوسی می‌کرد. او یک قصه‌گوی شگفت‌انگیز است و بر خلاف بسیاری از نویسندگان، هیچ‌گاه در پی یافتنِ پاسخ‌های آسان برای مسائل دشوار نیست؛ او پیچیدگی‌ انتخاب‌های انسان را درک می‌کند و با آن احساس همدلی دارد؛ فردوسی نسبت به حقیقت، سرشار از حس عشقی شدید، ساده و بی‌واسطه و نسبت به ریا و سنگدلی، سرشار از حس نفرت است"
(دیک دیویس مترجم شاهنامه به انگلیسی)
حامد حقی 21:21 دوشنبه 21 فروردین 1391
1
 حامد حقی
مهدی جان من میگم جدایی طلبی خوب نیست و شما باز می گی پرچم واحد و ما جدایی طلبی را نمی پرستیم!!!
من که عین لغت نامه دهخدا را برای شما نقل کرده ام. خودم نیز از اهل مراغه هستم. اما با این حال مواردی که شما گفتی را در بزرگان آذری سراغ ندارم و فقط این موارد همان است که قبلن هم گفتم. اگرچه خون من از مراغه است اما هیچوقت جز ایرانی بودن حرف دیگری نمی زنم زیرا واقعیت این است که من ایرانیم و ایران یک سرای واحد است و لر و فارس و آذری و ترکمن و بلوچ و کرد ندارد. همه پارسی هستیم و آریایی و "زبانی" که زمانی به ما تحمیل شده است بیانگر نژاد و اندیشه ی ما نیست.
حرفی ندارم اما از شما مهندس حمزه زاده آذر عزیز خواهش می کنم که مطالعه کنید و بر مبنای اندیشه و حقایق راه خودتان را انتخاب کنید. یاحق
مهدی حمزه زاده آذر 23:02 دوشنبه 21 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
حامد جان بعدا در یک ایمیل مفصل حرف هایی که نمی تونم اینجا بگم رو برات میفرستم.
باز هم می گم متوجه منظور من نشدید من پان نیستم اصلا با این طرز تفکر مخالفم. من خودم رو تورک ایرانی میدونم و بهش افتخار می کنم.
مهدی حمزه زاده آذر 23:03 دوشنبه 21 فروردین 1391
1
 مهدی حمزه زاده آذر
ضمنا منظور از پرچم واحد همان پرچم سه رنگ و زیبای ایرانه داداش نه چیز دیگه.
خیلی مخلصم
سجاد سلگی 02:52 سه شنبه 22 فروردین 1391
0
 سجاد سلگی
با تشکر از حامد عزیز و آقا مهدی و سایر دوستان
من ادعایی ندارم و نداشتم که بخام کسی رو ناراحت کنم همه رو دوس دارم و امیدوارم دوستان بیشتر مطالعه کنن و اینم بگم که زمانی که چنگیز مغول ایران رو گرفت چندتا ایرانی کمکش کردن که چنگیز همه رو کشت و گفت کسایی که به مملکتشون خیانت کنن به من هم خیانت میکنن و حتی گربه های نیشابور رو هم کشت الان مغولای زیادی هستن که خیلی شکیل تر و خوشکلتر حرف میزنن همه باید حواسمون باشه البته دوس دارم آقا مهدی برداشت بد نکنن و حرفم جنبه ی عمومی داره.
جا داره از داداش حامد هم یه تشکر خاص بکنم و بگم که از تمای دوستانی که به این مطلب دسترسی دارن تمنا میکنم که از همین امروز پیام هایی که هم وطنامون رو مسخره میکنن از گوشیهامون پاک کنیم و قطع کننده ی این زنجیره شوم باشیم.
با تشکر از همه
حامد حقی 09:17 سه شنبه 22 فروردین 1391
0
 حامد حقی
مهدی جان خوشحالم که منظورتو متوجه نشده باشم.بعضی زمان ها از نفهمیدن لذت می برم و شاید الان از اون زمان ها باشه چون اگر برداشت هایم درست بود حسابی قاطی میکردم.همانطور که شاید از کامنت های بالایی فهمیده باشی یکم قاطی کرده ام.یاحق
مهدی حمزه زاده آذر 13:59 سه شنبه 22 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
مخلصم سجاد جان و حامد عزیز
حامد حقی 16:56 سه شنبه 22 فروردین 1391
0
 حامد حقی
سجاد جان از شما سپاسگزارم. من هم مجدد درخواست می کنم بیاییم که از این پس از ارسال و تولید جوک های لری و کردی و ترکی و رشتی و اصفهانی و ... خودداری کنیم و بجای توهین به هموطنانمان و خندیدن به یکدیگر، مثلن ملا نصرالدین را جایگرین کنیم و به اصطلاح با هم بخندیم نه به هم!!!!
یا حق.
م افتخاری 08:49 چهارشنبه 23 فروردین 1391
0
 م افتخاری
در تائید نظر آقای رجایی آیا تا کنون به این توجه کرده‌اید که اکثر داستانهای شاهنامه (این کتاب حماسی بزرگ پارسی) بیشتر گفته آمده است در حدیث دیگران از جمله اتحاد جماهیر شوروی سابق و ...
و چرا؟